آوای تنهـایی من

زندگی شعله شمعی است در بزم وجود، که به نسیم مژه بر هم زدنی خاموش است...

آوای تنهـایی من

زندگی شعله شمعی است در بزم وجود، که به نسیم مژه بر هم زدنی خاموش است...

هم شکست وهم شکستم داد دل..!!

 

 

به حقیقت گفتم
گل مهتابم را
که زمین از ما نیست‘
آسمان مسموم است
عشق را از دل من
مال خود باید کرد
تا که فردا روزی
یکنفر مست نیاید
و بگوید که هوا ابری بود
و ندیدند یک را...
فکرشان کوته بود
یا که از گرمی عشق
کلبه ای بهر زمستان هوس ساخته اند
* و تو ای ماه نتابی امشب
که هم امشب ‘ شب کابوس من است
و من از دست زمین ‘ ابر شدم
ماه را در شب مهتاب خودم پوشیدم
  

 

نظرات 1 + ارسال نظر
فرداد 24 اسفند 1389 ساعت 11:49 ق.ظ http://ghabe7.blogsky.com

سلام یگانه
لطفا حتما به من بگو این شعر از کیه؟...
بی نظیره...
منتظرم...و تشکر.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد