ابـرها ، میان باریدن و نباریدن دو دل بودنــدو در رویای خاکستری خـود پرسه می زدنــد !منتظر باران بودم ...چه فرقی می کرد؟گـیرم باران هم نمی باریدمنتظر بهانه بودم !پنجره را بستم و گریستم...