دلم گرفته به اندازه وسعت تمام دلتنگی های عالم
شیشه قلبم آنقدر نازک شده که با کو چکترین تلنگری میشکند
دلم می خواهد فر یاد بزنم ولی واژه ای نمی یابم که عمق دردم را در فریاد منعکس کند فریادی در اوج سکوت که همیشه برای خودم سر داده ام
دلم به درد می اید وقتی سر نوشت را به نظاره مینشینم
کاش می شد پرواز کنم
پروازی بی انتهاتا رسیدن به ابدییت...................
کاش می شد
در میان هجوم بی رحمانه درد خودم را پیدا کنم
نفرین به بودن وقتی با درد همراه است
بغض کهنه ای گلویم را میفشارد
به گوشه ا ی پناه میبرم
کاش این بار هم کسی اشکهایم را نبیند
و تنها دلیل معنا بخش به این احساسات خود ماییم...اگر عمیقا یک نظر درخویشتن افکنیم...
اشک را دیدن چه سود وقتی این روزها شنیدن آواز غم آدمیان سخت شده است...
در پناه حق
سلام یگانه
اگر برای کسی گریه نکنی..کسی اشکهایت را نمی بیند...
دلت نگیره که دنیا جای دلگیریه...
...
برقرار باشی.
سلام یگانه
کی این دلگیری تموم میشه؟...
بیادیگه...
علیک سلام
مرسی که پیشم میای وبهم سرمیزنی
خوشحالم میکنی