آوای تنهـایی من

زندگی شعله شمعی است در بزم وجود، که به نسیم مژه بر هم زدنی خاموش است...

آوای تنهـایی من

زندگی شعله شمعی است در بزم وجود، که به نسیم مژه بر هم زدنی خاموش است...

...

دلم گرفته به اندازه وسعت تمام دلتنگی های عالم

شیشه قلبم آنقدر نازک شده که با کو چکترین تلنگری میشکند

دلم می خواهد فر یاد بزنم ولی واژه ای نمی یابم که عمق دردم را در فریاد منعکس کند فریادی در اوج سکوت که همیشه برای خودم سر داده ام

دلم به درد می اید وقتی سر نوشت را به نظاره مینشینم

کاش می شد پرواز کنم

پروازی بی انتهاتا رسیدن به ابدییت...................

کاش می شد

در میان هجوم بی رحمانه درد خودم را پیدا کنم

نفرین به بودن وقتی با درد همراه است

بغض کهنه ای گلویم را میفشارد

به گوشه ا ی پناه میبرم

کاش این بار هم کسی اشکهایم را نبیند
 
 

 
 
نظرات 3 + ارسال نظر
سعیده 16 بهمن 1389 ساعت 01:51 ب.ظ http://taranom-2010.blogsky.com

و تنها دلیل معنا بخش به این احساسات خود ماییم...اگر عمیقا یک نظر درخویشتن افکنیم...
اشک را دیدن چه سود وقتی این روزها شنیدن آواز غم آدمیان سخت شده است...

در پناه حق

فرداد 16 بهمن 1389 ساعت 02:28 ب.ظ http://ghabe7.blogsky.com

سلام یگانه
اگر برای کسی گریه نکنی..کسی اشکهایت را نمی بیند...
دلت نگیره که دنیا جای دلگیریه...
...
برقرار باشی.

فرداد 23 بهمن 1389 ساعت 11:55 ق.ظ http://ghabe7.blogsky.com

سلام یگانه
کی این دلگیری تموم میشه؟...
بیادیگه...

علیک سلام
مرسی که پیشم میای وبهم سرمیزنی
خوشحالم میکنی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد