![]()
آرام آرام،
ترانه های دلتنگی من،
یاد تو،
و عصر یک روز کمی بهاری،
در انتهای فصلی که زمستان می بارد از روزهایش!!
اشک من !
ـ چشمانم! ـ
وآسمانی که هیچگاه از یاد تو، ـ آبی ـ نمی شود!!.
ـ دلم ـ
ــ واین بار کسی نمی داند،
نمی بیند،
چرا در زیر باران آهسته آهسته می کشم بر راه،
ـ پای را !! ـ
با دستی بر گریبان و نگاهی بر آسمان!
ـ و باران است که می بارد ـ
با بغضی در گلو و یادگاری بر صورت!
ـ اشک ! ـ
و ماتمی در دل!!
کسی نمی داند؟!
این باران است یا...
سلام خیلی عالی بود
شما را با نام آوای تنهایی من لینک کردم به
به ما سر بزنید
ممنونم دوست عزیز
چشم حتما"
بابا ایول مثل این که عشق بارونی و بسیار رمانتیک وبلاگت بارونی تر