آوای تنهـایی من

زندگی شعله شمعی است در بزم وجود، که به نسیم مژه بر هم زدنی خاموش است...

آوای تنهـایی من

زندگی شعله شمعی است در بزم وجود، که به نسیم مژه بر هم زدنی خاموش است...

برگهای پاییزی

احساساتم مثل برگهای پاییزی رنگا ورنگ از درخت وجودم میریزند
وجودم ساقه خشک میشه وتازه میفهمم


اینجا فقط منم
تازه فهمیدم من چقدر تنهام
تنهاییم به اندازه وسعت زمین واسمونها ست
بین اینهم غریبی وتنهایی مثل برگی در طوفان
دربیابان سرد خیالم چیزی جز تنهایی نمیبینم
سکوت ...... تنهایی....


کسی اینجا نیست
فقط تنهایی
وقتی روشنایی صبح من یاد یه روز دیگه میکنه تازه میفهمم امروز شروع شده شاید فردا باشه نمیدونم فقط یه روز جدیده
همه چیز زود میگذرد ودوباره شب وتنهایی ومثل صحنه نمایش وقتی پرده ها بسته میشن همه چیز تموم میشه

تنهایی اهنگ خوش زندگی منه
اینجا کسی نیسیت فقط منم
منم که تنهام
وقتی تنها شدی
یادت باشه من ، اینجا ، تنهام ...
نظرات 2 + ارسال نظر
سوفی 9 آذر 1389 ساعت 12:41 ق.ظ http://sophie-89.blogsky.com/

سلام
احساسه خیلی زیبا و نوشته زیبایی بود.
به من هم سر بزن.

خواهش میکنم نظر لطفت خیل زیاده
حتما؛ دوست عزیز

فرداد 14 آذر 1389 ساعت 02:09 ب.ظ http://ghabe7.blogsky.com

سلام
حس نهفته داخل این عکس رو خوب میشناسم.خوندن متن هم که حسمو مضاعف کرد....حقا که تو بیان حس یگانه ایید...
برقرار باشی

مرسی از این هم احساسات زیبا که بیان میکنی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد