ابر سیاه دل من جرات باریدن نداشت
بس که دلش گرفته بود خیال همنفس نداشت
یه آسمون بااون همه وسعت پاک واطهرش
قلب بزرگ آسمون برای اون جایی نداشت
اون ستاره که اون بالاست فکروخیالش باماهاست
از آسمون ازاون کویر پرزعشق
خبرنداشت نداشت نداشت
میترسم ازعشق غریب
میترسم ازعشق وفریب
میترسم ازدورنگیها...
غیرازغریب آشنا***********