آوای تنهـایی من

زندگی شعله شمعی است در بزم وجود، که به نسیم مژه بر هم زدنی خاموش است...

آوای تنهـایی من

زندگی شعله شمعی است در بزم وجود، که به نسیم مژه بر هم زدنی خاموش است...

سایه

سایه می شوم
با التماس چشمانم
تا کسی نفهمد که گریه می کنم
سایه می شوم
با وجودم
تا کسی نفهمد تا به حال چند بار قلبم شکسته است
سایه می شوم
با خودم
تا دردهایم فقط برای خودم باشد
سایه می شوم
برای تو
تا بی صدا از کنارت عبور کنم
سایه می شوم
برای روحم
تا به خدا نزدیک شوم
و این چه کار سختیست
خدایا تو چه هستی که حتی سایه من هم تو را حس نکرد
خدایا
تو را نمی بینم
تو را حس نمی کنم
صدایت را نمی شنوم
پس برس به فریادم تا سایه ام از این دیوار های خاکستری این شهر پاک نشده ! 
 
 
نظرات 2 + ارسال نظر
مدیسه 15 آبان 1389 ساعت 04:05 ب.ظ http://WWW.MITONAM.BLOGFA.COM

مطالبتون جالب بود اگه دوست داشتید یه سری به وبلاگ من هم بزنید خوشحال میشم

فرداد 20 آبان 1389 ساعت 11:20 ق.ظ http://ghabe7.blogsky.com

سلام
سایه تون رو تو وبلاگ ما نمی اندازین....چرا اینقدر دلگیرین؟خدا بزرگه...همه چی حله....به خدا که به غیر از خدا هیچ چیز این دنیا جدی نیست....
شاد باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد