آوای تنهـایی من

زندگی شعله شمعی است در بزم وجود، که به نسیم مژه بر هم زدنی خاموش است...

آوای تنهـایی من

زندگی شعله شمعی است در بزم وجود، که به نسیم مژه بر هم زدنی خاموش است...

آغوش

تو را نه عاشقانه
و نه عاقلانه
و نه حتی عاجزانه
که تو را عادلانه
در آغوش میکشم
عدل مگر نه آنست که هر چیزی
در جای خویش قرار بگیرد؟ 
 


نظرات 1 + ارسال نظر
فرداد 10 آبان 1389 ساعت 02:44 ب.ظ http://ghabe7.blogsky.com

سلام...
من این نوع عدل رو خیلی دوست دارم....حس بی نظیری داره اگه غل و غش و فکرای عجیب و غریب توش نباشه....(یعنی همونایی که تواین شعر قشنگ گفته شده)هر چیزی به جای خودش...یعنی جای اصلیش...جای واقعی اونی که من فکر میکنم نیست.....جای واقعی جای واقعیه...اونوقت عدل برقرار میشه....
برقرار باشی دوست من.

منم موافقم
دوست من
پاینده باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد