آوای تنهـایی من

زندگی شعله شمعی است در بزم وجود، که به نسیم مژه بر هم زدنی خاموش است...

آوای تنهـایی من

زندگی شعله شمعی است در بزم وجود، که به نسیم مژه بر هم زدنی خاموش است...

زمستان

سردی زمستان را کسی می فهمد که
دیگر اغوش گرمی برای پنهان شدن نداشته باشد... 

یادم می ماند، همیشه دستی هست
برای آن هنگام که تنهاییم دیدنی نیست،
شنیدنی نیست، تنها لمس کردنی ست، 

می دانم همیشه دستی هست
برای لمس تنهایی من... 
نظرات 1 + ارسال نظر
عباس 12 خرداد 1389 ساعت 03:25 ب.ظ http://1338912195220.mihanblog.com

سلام
به نظر من سردی زمستان رو طور دیگه هم میشه فهمید. لازم نیست آدم دستش از یه نعمتی کوتاه بشه بعد دو هزاری بیفته که چه نعمت خوبی داشته. میشه از عبرت گرفتن فهمید.
به نظرت این طور نیست؟!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد